جدول جو
جدول جو

معنی عز ذکره - جستجوی لغت در جدول جو

عز ذکره
(عَزْ زَ ذِ رُهْ)
مرکب از فعل عز + فاعل آن (ذکر). گرامی است یاد او. عزیز است نام او. تسبیحی است که پس از نام خدای تعالی آرند: توفیق صلح خواهیم از ایزد عز ذکره. (تاریخ بیهقی ص 72). وصیت کنم شما را که خدای عز ذکره به یگانگی شناسید. (تاریخ بیهقی ص 338). سیاوش خدای را عز ذکره سجدۀ شکر برد که او را زنده یافت. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 46). عبادت ایزدی عز ذکره از مردم برداشت. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 85). و رجوع به عزّ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جل ذکره
تصویر جل ذکره
به منظور ستایش خداوند به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(عَزْ زَ نَ رُهْ)
مرکّب از: فعل عزّ + فاعل، نصر + ه، ارجمند است یاری او. و آن را پس از نام شاهان و سلاطین آرند: ﷲ المنه که... بدولت مخدوم عز نصره نوائب بسلامت میگذارد. (عتبهالکتبه ص 122)،
تو شدی زنده دار جان ملوک
عز نصره خدایگان ملوک.
نظامی.
فکیف در نظر اعیان خداوندی عز نصره که مجمع اهل دل است و مرکز علمای متبحر. (گلستان سعدی)
لغت نامه دهخدا